فلسفه
محمد نژادایران
چکیده
این مقاله تلاش میکند تا انسانگرایی مدرن و جایگاه مفهوم سوژه را از نگاه نقادانة نیچه را با توجه به اهمیت و جایگاه غریزه درز مقایسه با آگاهی بررسی کند. انسان بهمثابه سوژه و فاعل شناخت در متافیزیک مدرن از جایگاه ممتازی برخوردار است و اساساً مدرنیته پیوند گسست ناپذیری با سوژه و آگاهی دارد. نقد نیچه به مفهوم سوبژکتیو انسان مدرن و احیاء ...
بیشتر
این مقاله تلاش میکند تا انسانگرایی مدرن و جایگاه مفهوم سوژه را از نگاه نقادانة نیچه را با توجه به اهمیت و جایگاه غریزه درز مقایسه با آگاهی بررسی کند. انسان بهمثابه سوژه و فاعل شناخت در متافیزیک مدرن از جایگاه ممتازی برخوردار است و اساساً مدرنیته پیوند گسست ناپذیری با سوژه و آگاهی دارد. نقد نیچه به مفهوم سوبژکتیو انسان مدرن و احیاء عنصر غریزه در ترسیم سیمای انسانی، در حقیقت نقد بنیادین مدرنیته تلقی میشود. در این پژوهش ابتدا در مبانی نظری نسبت غریزه با آگاهی با محوریت اندیشه روسو و شوپنهاور موردبررسی قرا میگیرد و سپس به بررسی رابطه غریزه با ارزشهای اخلاقی و همچنین خواست حقیقت در نگاه نیچه پرداخته میشود. نیچه تقلیل انسان به آگاهی (سوژه شناسنده) را مستلزم نادیده انگاشتن سایر ابعاد وجودی انسان نظیر ابعاد جسمانی، غریزی، عاطفی و تاریخی میداند و درنتیجه تصویر انسان مدرن بهعنوان سوژه را صورتی ناقص از انسان تلقی میکند که با وجود محوریت شناختی و اخلاقی که در متافیزیک مدرن دارد وجوه مهمی از ابعاد وجودی و طبیعی انسان را که میتواند به شکوفایی وی منجر گردد نادیده گرفته است. این مقاله درنهایت بهجایگاه جسم و غریزه بهعنوان ابعاد طبیعی وجود انسان و اولویت آنها نسبت به ذهن و آگاهی سوبژکتیو در انسانی شناسی نیچه میپردازد.